نرگس کلباسی که روز دوشنبه 15 خرداد مهمان برنامه ماه عسل علیخانی بود و اولین مصاحبه تلویزیونی اش را انجام داد.

اما داستان و ماجرای زندگی این خانم نیکوکار چه بوده است ؟

بیوگرافی نرگس کلباسی

نرگس کلباسی اشتری در یکم فرودین 1367 در اصفهان به دنیا آمد و تا 4 سالگی در ایران بود. پس از آن همراه با خانواده به انگلستان مهاجرت کرد. نرگس در کودکی پدر و مادر خود را از دست داد. او تا ۱۹ سالگی در انگلستان زندگی کرد و سپس تا ۲۱ سالگی در کانادا بسر می‌برد. نرگس اشتری لیسانس مدیریت جهانگردی و فوق‌لیسانس مدیریت بازرگانی دارد.

داستان و ماجرای محکوم شدن به قتل وی در هندوستان

 کلباسی که به وأسطه فعالیت های خیرخواهانه اش به مردم شناخته شده چندی پیش در هندوستان به خاطر یک ماجرای عجیب و پیچیده محکوم به قتل و درنهایت پس از هفته ها مقاومت و دفاع در برابر این پرونده سازی ، تبرئه شد

«نرگس» اسم همان قهرمان قصه‌های کودکان «اریسایی» است که این روزها به جرم «پریشانی» به آدم‌های مجازی چنگ انداخته تا فرسنگ‌ها دورتر، «طومار دادخواهی» او را امضا کنند. دادخواهی نه برای سهمی بیشتر یا کمتر که در ازای ماجرای ناخواسته‌ای که یک روز پای «نرگس» ۲۹ ساله را به کوران جهل و عصبیت قبیله‌ای ناسپاس باز کرد. نرگس نام دختری است که این روزها نامش کلیک خور بیشترین صفحات مجازی شده است اما شهرتش را نه از خدمات انسان‌دوستانه‌اش در محروم‌ترین نقطه دنیا که از اتفاق غیر منتظره‌ای گرفته که با نامه‌نگاری‌های مجازی، روایت تلخش را بر سر زبان‌ها انداخته است. روایت «نرگس کلباسی» از ۶ سال پیش آغاز می‌شود؛ همان وقتی که تعبیر رؤیاهایش را نه در جایی شبیه «کانادا» و نه حتی شبیه «لندن» که در کورسویی شبیه «رایاگاردا» می‌یابد؛ همان زمان که مجنون قصه‌های زاغه نشینان هند می‌شود تا به خیال بوی «لیلی»، کوهستان‌های داغ «اریسا» را فتح کند یا شاید همان وقتی که رنج نداری را در ۱۲ سالگی می‌کشد تا ۱۷ سال بعد، درد کودکان نابینای «رایاگاردا» را بیشتر درک کند.

نرگس کلباسی

نرگس، ۶ سال پیش با یک فوق لیسانس مدیریت بازرگانی از کانادا به محروم‌ترین نقطه هند می‌رود تا به لذتی برسد که برای خیلی‌ها ناشناخته مانده، آن هم برای کودکی که از ۴ سالگی، دنیایش را از «اصفهان» با «لندن» عوض کرده است!: «پدرمان ما را طوری تربیت کرد که از مادیات دنیا لذت نبریم. با این که پدرم استاد دانشگاه بود ولی خیلی متوسط و حتی رو به پایین زندگی می‌کردیم. همیشه به آدم‌های فقیر کمک می‌کرد. من از ۱۲ سالگی سر کار می‌رفتم و در آن زمان به بچه‌های مهاجرین زبان انگلیسی یاد می‌دادم. در زندگی طوری تربیت شدم که برای به دست آوردن هر چیزی زحمت بکشم و اصلاً این‌طور نبود که همه چیز به راحتی در اختیار من باشد.»

قصه آمدن نرگس به هند اما به عزمی گره خورده که خیلی‌ها از زبان او نشنیده‌اند؛ همان اراده‌ای که باعث شد خیریه «پریشان» را به عشق کودکی که در یتیم خانه سریلانکا بزرگ کرده بود، در فاصله‌ای نه چندان دور در هند برپا کند: «۲۱ ساله که بودم در یتیم‌خانه‌ای در سریلانکا با یک بچه دو ساله به اسم پِریشان آشنا شدم که نابینا بود، نمی‌دانم چه چیزی داشت که به شدت به او جذب شدم؛ آن قدرها که اسم خیریه را هم به نام او گذاشتم. بعدتر به جست‌وجوی جایی رفتم که از همه محروم‌تر است و در نهایت رایاگاردای هندوستان را انتخاب کردم. در آنجا برای ۲۰ کودک نابینا یک یتیم‌خانه و برای ۵۰ دختر یتیم هم یک خانه ساختیم و خیلی کارهای دیگر که زندگی این بچه‌ها را تغییر داد.»

نرگس در یازده سالگی، مادرش را و در ۱۶ سالگی پدرش را از دست می‌دهد. اما هنوز پدرش را ابرقهرمانی می‌داند که خیلی‌ها حتی اسمش را هم نشنیده‌اند: «پدرم به من یاد داد هر چقدر بزرگ باشی، هر چقدر امکانات داشته باشی، هر چقدر تحصیلکرده باشی ولی اگر نتوانی با مردم باشی و با آنها بخوبی ارتباط برقرار کنی، هیچ نیستی. پدرم هیچ‌وقت اجازه نمی‌داد کسی او را دکتر صدا کند، همه باید به اسم کوچک صدایش می‌کردند.»

ماجرای دردناک نرگس از جایی آغاز می‌شود که یک روز چند تن از کودکان خیریه‌اش را همراه والدینشان به گردش می‌برد اما یکی از بچه‌ها ناخواسته به رودخانه سقوط می‌کند و غرق می‌شود. تا چند ماه بعد از این اتفاق که هوچی‌گری‌ها برای دادخواهی آغاز می‌شود، والدین کودک تحریک شده و به‌ دنبال سهمی می‌افتند که تا پیش از این، از وجودش بی‌خبر بودند و در نهایت اتهام قتل به امید اخاذی، پای نرگس را به پرونده‌ای باز می‌کند که آغاز گرفتاری‌های او می‌شود.

حسن کلباسی، پدری که زمانی عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه اصفهان بود، ۱۳ سال پس از مرگش، حالا بهترین فردی است که به یاری نرگس شتافته… نام و شاید هم سرشت او، پای رفقای قدیم و جدید را به پرونده نرگس باز می‌کند.

نرگس کلباسی کیست

دکتر محسن رنانی، استاد دانشگاه و  اقتصاددان، یکی از همان آدم‌هایی است که با نوشتن یادداشت «برای حضرت نرگس» طی یک روز باعث می‌شود، دستگاه دیپلماسی ایران به مدیریت محمدجواد ظریف، یک دیپلمات واقعی وارد ماجرا شده و سرکنسول ایران در حیدرآباد هند، تمام تلاش خود را برای نجات نرگس به کار بگیرد.

حتی مقامات سفارت ایران در هند هم با نرگس تماس می‌گیرند. از آن طرف هم صدها نفر از هموطنان ایرانی «طومار الکترونیک دادخواهی» او را امضا می‌کنند تا جرقه‌های انسانیت، صدای کمک‌خواهی نرگس را به آسمان بلند کند! اما نرگس برای رو سفید شدن از ماجرایی که در یک محله سنتی، متعصب و قوم‌گرا اتفاق افتاده، به تلاش‌های بیشتری نیاز دارد. نرگس هم البته در این مدت با نگارش نامه‌ای به مقامات ایالت اودیسای هند از آنان دادخواهی کرده است. او همچنین با تأسیس یک کانال تلگرامی و با راه‌اندازی «طومار آنلاین» از همه یاری خواسته است.

آن طور که نرگس در آخرین پست تلگرامی خود نوشته: «جلسه دیروز دادگاه با حضور نوریان، سرکنسول ایران در حیدرآباد برگزار شده و حتی یکی از پسرهای مرکز آنها هم به عنوان شاهد صحبت کرده است. پس از آن نیز قاضی حدود نیم ساعت با نوریان و وکیل نرگس صحبت کرده و نتیجه این که قاضی اعلام کرده است که نرگس به هیچ عنوان زندانی نمی‌شود و ممکن است جریمه نقدی برای او پیش‌بینی شده و مجبور شود خانه‌ها و مراکز متعلق به کودکان را واگذار کند.»

نرگس البته این حکم را ناعادلانه می‌داند و معتقد است این سیستم اداری و قضایی غیر منصفانه است! او زمان جلسه بعدی دادگاه را ۲۰ اکتبر (۲۹ مهر) اعلام کرده و تأکید می‌کند که هنوز هیچ حکمی صادر نشده است! تا دادگاه بعدی نرگس ۱۱ روز دیگر باقی مانده است اما «طومار آنلاین» او همچنان چشم انتظار امضای حامیان انسان‌دوستی است که پای نرگس ایستاده‌اند…

حکم دادگاه محلی بر علیه نرگس کلباسی اشتری

در روز دوشنبه ۱۵ آذر دادگاه محلی، حکم یک سال زندان و ۳۰۰ هزار روپیه جریمه نقدی برای نرگس اشتری صادر کرد. سرکنسول ایران در حیدرآباد گفت: «نرگس کلباسی هم اکنون با سپردن وثیقه ملکی از بازداشت خارج شده است و باید منتظر دادگاه تجدیدنظر باشد.»

حکم تبرئه دادگاه تجدید نظر برای نرگس کلباسی

نرگس کلباسی در صفحه اینستاگرام و کانال تلگرامی خود نوشت که صبح امروز شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۶ حکم دادگاه تجدیدنظر در شهر رایاگادا در مورد پرونده من اعلام و از همه اتهامات وارده تبرئه شده و بی‌گناه شناخته شدم. به دنبال تبرئه وی محمدجواد ظریف طی پیامی ضمن تقدیر از صبر و استقامت ایشان، آزادی وی را تبریک گفت.

عکسی از ورود نرگس کلباسی به ایران


7,314 بازدید

نظرات کاربران

۲۲
  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.

ابراهیم پنج شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۶

درود بر تو خواهر ایرانی

من پنج شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۶

وجدانی این هندی ها چه ادمهای بی چشم و رویی هستن .آنقدر کمکشون کرده اینجور جوابشا دادن.یه مثالی هست که میگه خدا خر را شناخت و شاخش نداد

عزت چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶

سلام

سسلام و درود برشما

یوزار چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶

درود بر حسن نیت شما،،،کار شما چون یک کار فرهنگی هستش اونو به به کشور خودمون هم سوق بده
ایشالله پاینده و سربلند زیر سایه حق

sara سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶

من موندم که چطوری پروردگار مهربان هر لحظه دست نرگس را میگرفته و راه را براش باز میکرده ,خدا نرگس را برای اینکار انتخاب کرده بود , هر لحظه که نرگس داشته فکر میکرده ی دفعه خدا راه را براش باز کرده , مثلا ی دفعه عمه اش تو کانادا سر پرستی برادرش را بعهده میگیره , بعد که میخواد,بره ١۶٠٠٠ دلار میرسه بدستش , قطارش جایی دیگه پیاده اش میکنه , اول میره سریلانکا پریشان نابینا را میبینه , همیشه تو ذهن اش
میمونه , و. حتی مرگ پدر و مادرش تو ایران ,و…… همه چیز آماده میشه ا

خیریه سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶

من موندم چطوری ۵۰۰ تا یتیم و ۲۰ تا کارمند رو با ماشین شوری و فروش کیک سیر میکرده . با عقل جور در نمیاد اینجا طرف سه شیفت کار میکنه نمیتونه ۴ تا بچه رو نون بده .عقل من که جواب نمیده

حامد سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶

Icu
نمون بیا بیرون مختو بکار بنداز اون نگفت اولا همه را ازکیک فروشی و ماشین شویی در اورده. آدمای زیادی بودن که بهش کمک کرده کمپین کمک جمع کردن داشته تو مشکلات اینه که اونو با خودت و فضای اینجا مقایسه کردی، برو یه کم بیشتر فکر کن!!!!!!!!

روزبه سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶

برای جمع آوری کمک میرفته کانادا. اونجا به کمک دوستانش پول جمع می کرد

خیریه چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶

علیخانی چند بار سوال کرد از کجا پول جمع میکردی هر بار جواب داد ماشین شوری .کیک .لباس.بنزینم میزده .من نمیدونم کی درس خونده اصلن همه چی قاطی شده نمیدونم چرا واضح نمیگن. دو تالیسانس بگیری .چطوری میشه همینجوری تو یه کشور دیگه خونه ساخت اونم ۴۸۰۰۰ دلار .زمین متری چند .قولنامه ای بوده سند دار بوده .کی به کیه

عباس بیات جمعه ۱۹ خرداد ۱۳۹۶

باعرض معذرت تواصلاعقلت به اینجورحرفامیرسه که امدی داری نظره مفت میدی؟شعورنداری لااقل به شعوردیگران توهین نکن ادمی که خواب باشه رومیشه بیدارکرداماکسی که خودشوبه خواب زده باشه ابدانمیشودبیدارکرد،امل حق نشناس

عباس بیات جمعه ۱۹ خرداد ۱۳۹۶

منظورم به اون شخصیه که حتی جرات نکرده خودشومعرفی کنه نوشته خیریه

خیریه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶

حرف منطقی رو باید منطقی جواب داد نه این که با فحش و بیسوادی ،شما یه بار امتحان کن ببین تو خیابون کانادا اجازه میدن به شما ماشین بشوری.یا مردم کانادا از دست فروش کیک میخرن بدون تاریخ مصرف و کارخانه دارای مجوز بهداشت.مغزتو به کار بنداز ببین شاید طرف نخاسته بگه پول رو آدم خیری داده خاستن ریا نشه .حالا تو پمپ بنزین کار کرده با عقل جور در میاد ولی دو تالیسانسم گرفته صبح و شب هم کار میکرده .یا طی الارض میکرده یا جادوگری بلده.زمان ساخت خونه هایی که گفتن دو تا خونه تو هند حداقل دو تا سه سال زمان میبره .دانشگاه هم ایشون تو سن بیست سال رفته هند .همه چی قاطیه.درس این وسط چی میشه.هزینه تحصیل چی میشه .کی جاش رفته امتحان داده .کی کلاس دانشگاه رو رفته .چقدر با هواپیما رفته اومده هزینه خوردو خوراک بچه ها پوشاکشون .درمانشون …کار یه نفر دونفر نیستیک کارخانه ۲۰۰ نفری رو یک مدیر عامل نمیتونه بچرخونه .چه برسه به ۵۰۰ تا بچه اونم نا بینا …..جالا با منطق هی فحش بده

رویا سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶

درود به شرف تو شیر زن – فرشته پاک و معصوم خداوند که جان و مال و عمر و زندگیتو با هزاران مشقت و درد و رنج نثار کودکان زجر کشیده پاک و معصوم آنهم یه کشور غریب نمودی. من از دور به دستان فرشته ای چون تو بوسه می زنم و زیباترین هدیه خداوند به تو انسان شریف و پاک همان قلب مملو از عشق و مهر و عاطفه است … برای من هم با قلب مهربونت دعا کن …. انشاء ا…. خداوند همیشه پشت و پناهت باشه و در هر کار انسان دوستانه ای که انجام می دی کمک و یاورت باشه …. در پناه حق باشی عزیز دل

مريم عزيزى سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶

ایشون به گفته ى خودشان و در صفحه ى خودشان ذکر کردن که در روز ٨ اسفند به دنیا امدن لطفا اصلاح کنید

بشارت سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶

آفرین به این دل عاشق و همت بلند و انسانیت اصیل

کاش بیشتر توضیح دهید که هزینه این پانصد یتیم چگونه تامین می شود.

حامد سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶

سلام.من خودم زیاد اهل کمک کردن نیستم یعنی چیزی واسه کمک کردن ندارم.خودم مستحقم.ولی اینو میدونم که اگه روزی به خواست خدا تونستم به کسی کمک بکنم و دستگیر کسی باشم اول از آشناهام شروع میکنم و بعد از هم محله ای و همشهری و هموطن و هم دین.این خانم که رفته به هند و اونجا کار خیر میکنه خدا خیرش بده ولی کسی نگفت که پدر این خانم که تونسته بره انگلیس و سرمایه ای واسه این خانم بزاره که بتونه به نیازمندان کمک کنه سرمایش رو از تو همین مرز و بوم برده بود.حالا واسه زحمت کشیده بوده یا مثله بعضیا اختلاص کرده بوده فرقی نمکینه اصل اینه که از این خاک بوده و برده اون طرف.وگرنه این همه بدبخت خودمون داریم.میرفت سیستان خودمون حال و هوای هندم داره.ممنون بابت این که نظرم را انتقال نمیدین.

mahtab سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶

شما اگه برنامه رو کامل دیده بودین الان جواب سوالاتونو میدونستین!!!!

یعنی چی؟ سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶

آقا این چه حرفیه که میزنی. ایران و هند و کشور دیگه نداره که مهم نیته که داشته. حرف شما درسته که باید اول از فامیل شروع کرد اما خداییش خیلی دل بزرگی می خواد که پولتو تو یه کشور دیگه که هیچ دوست و آشنایی هم نداری خیرات کنی. تازه این کار هم بی منته. ممکنه اگه شما به فک فامیلت کمک کنی ریا بشه. اما اینکه تو یه کشور غریبه که کسی هیچ آشنایی با هات نداره کمتر این اتفاق بیوفته.
حرف آخر اینه شما اگه می تونی یه روز برو کار کن هرچی درآوردی بده به یه کودک فقیری که می شناسی. فقط یه روز دستمزدت رو. مثل این بنده خدا برو ماشین مردم بشور!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بعد تازه صلاحیت اظهار نظر پیدا میکنی…………….
والسلام

سمیرا سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶

حرف مفت نزن

مریم سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶

خب کمک، کمکه . میخواد تو ایران باشه یا هر کشور دیگه ا ی . نفس عمل مهمه . ضمن اینکه از کجا میدونیدکه پدرش بهش سرمایه داده یا اختلاس کرده به قول شما . والله تو صحبتهاشون گفتن که خودشون کار کردن . چرا از هر حرفی میخواهید یه چیزی در بیارید آخه

محسن دوست سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶

خداروشکر که نه چیزی داری و نه اهل کمک کردن هستی.

سمیه سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶

به نظر من هم باید از ایران شروع میکرد. واقعا متایفم که بقیه تحمل نظرات دیگران را ندارند و بذای کسی که صادقانه نظرش را میگه توهین میکنند.
البته بکار بردن اختلاس بذای انسانی که دختری مستقل و انسان دوست واقعا زشته و قبیحه